لزوم تداوم ارتباط معتکفین با مسجد آغاز اعزام دانشجویان به سفر عمره از ۲۵ آبان‌ماه | اعزام بدون قرعه‌کشی زوج‌های دانشجو در خراسان رضوی تأکید قرائتی بر اجرای سند بنیادین آموزش و پرورش بیش از ۳۰ درصد جمعیت جهان تا سال ۲۰۶۰ مسلمان خواهند شد برکت دعای امام؛ داستان حماد بن عیسی قفل غفلت را بشکنیم | در هیاهوی زندگی، از یاد امام زمانمان غافل نشویم شهادت پاسدار تیپ ۱۲ قائم (عج) سمنان حین ماموریت رزمی + عکس (۱۶ مهر ۱۴۰۴) تجربه زیارت اختصاصی کودکان در حرم مطهر رضوی برای نخستین‌بار انتخاب ۱۰ هزار مسجد شاخص در طرح «محراب» تقدیر مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه از نیروهای خدوم انتظامی فرنی‌پزان در شربت‌خانه حضرتی | نگاهی مستند و متفاوت به یکی از نهادهای فراموش‌شده پذیرایی در حرم‌مطهر تدوین خاطرات شهدای دانش‌آموز جنگ تحمیلی ۱۲ روزه بانگ خوش، مروج اخلاق جنگ با استکبار را ادامه می‌دهیم به سویت پر کشیدم با دلی از قبل‌ شیدا‌تر نسبتِ فرهنگی و تمدنی ما و امام رضا(ع) حکم شرعی خرید اضافی وسایل زندگی چیست؟ «اوس حبیب» جنس نور و نظم را می‌شناخت | یادی از مرمتگر گنبد و آینه‌کاری‌های حرم مطهر رضوی سفری برای دل دیدار رئیس بنیاد شهید با خانواده شهید فراجا
سرخط خبرها

معرفی کتاب «سقاخانه و آهو‌ها» نوشته: سیدمحمد سادات اخوی

  • کد خبر: ۹۸۶۴۶
  • ۲۰ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۳:۲۷
معرفی کتاب «سقاخانه و آهو‌ها» نوشته: سیدمحمد سادات اخوی
«سقاخانه و آهوها» | نوشته: سیدمحمد سادات اخوی | انتشارات: به نشر | قیمت: ۲۴ هزار تومان

به گزارش شهرآرانیوز؛ کتاب «سقاخانه و آهوها»، نوشته سیدمحمد سادات اخوی، جلد سوم از مجموعه هشت جلدی آهوانه هاست.

مجموعه آهوانه‌ها در هشت جلد به نام‌های «خانه تکانی‌های آهو»، «آهو‌های صحن آزادی»،
«سقاخانه و آهوها»، «حرف‌های خودمانی آهوها»، «دلتنگی آهو‌های بست بالا»، «الفبای آهو‌های بست پایین»، «نقاره زنی آهوها» و «عاشق شدن آهوها» منتشر شده است.

«سقاخانه و آهوها» مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه که برداشت‌های آزادی از عیون اخبارالرضا (ع) دارد و برآیند پژوهش و قلم عالم ارجمند «شیخ صدوق (ره)» است.

در بخشـــی از کتــاب مــی خــوانیم: «مــرد با انگشت به شیشه می‌زد. معلوم بود که از ظهر در فرودگاه نشسته و حسابی کلافه شده بود.

مردی که پشت شیشه نشسته و پنجره شیشه‌ای را بسته بود، نمی‌خواست (یا شاید «نمی توانست») پاسخش را بگوید. مرد، مستاصل، با نگاهش به فروشنده «بلیت‌های برگشتی» پرواز مشهد، التماس می‌کرد. مرد فروشنده، درمانده‌تر از او، نمی‌دانست چه کند.

آهسته پنجره را باز کرد و پیش از آنکه مسافران دیگر متوجه شوند و امیدوار به سوی او بدوند، رو به مرد گفت: «به خدا تقصیر من نیست، عزیزجان! در همه سه پرواز قبلی، فقط پنج تا برگشتی داشتیم.»
این را گفت و پنجره را بست.

مرد مسافر، نگاهی به ساعت مچی اش کرد و نگران‌تر شد. مرد بلندقامتی که نشسته بود کنار او، پرسید: «می شه ان شاءا... برادر! حالا کارت چیه که ان قدر واجبه به خاطرش بری مشهد؟»

مرد همچنان درمانده گفت: بچه دوساله ام خون ریزی داخلی کرده و رفته تو کما. به زنم قول دادم برم مشهد و شفاش رو از آقا امام رضا (ع) بگیرم...»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->