نایب قهرمان وزنه‌برداری جوانان جهان مدال خود را به موزه رضوی اهدا کرد کلینیک مجازی مرکز مشاوره آستان قدس در سال جاری راه اندازی می‌شود آیت‌الله علم‌الهدی: تکلیف مدیران شهری، گره‌گشایی از زائران امام هشتم (ع) است | ضرورت توسعه زیرساخت‌های اقامت و حمل و نقل در خراسان رضوی عمره‌گزاران ایرانی لباس احرام به تن کردند (۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳) آیت‌الله علم‌الهدی: مسائل معیشتی، محور اصلی مطالبات مردم است | نیازمند تقویت قدرت اقناع در دولت هستیم نقش مشاور در ارتقای سلامت جامعه انکارناپذیر است | مردم به مشاوران دارای پروانه تخصصی مراجعه کنند درباره آیت ا... محمدجواد انصاری همدانی، فقیه و عارف معاصر شیعه| در هوای عشق او پر می‌زنم تا عرش اعلی خدا سر کار هم با ما همراه است اهمیت حقوق مردم در قبال یکدیگر در کلام وعاظ| هر چه کنی، به خود کنی خیرین سلامت در حوزه خدمات مشاوره‌ای نقش ویژه‌ای دارند انگیزه‌های بحرانی مردم در مراجعه به مراکز کلینیک و مشاوره در مشهد | مشاوره پیش از ازدواج نیازمند فرهنگ سازی است تاریخ منوّرالفکری در ایران (۱) روشن‌فکری دینی از کمبود نگاه تاریخ‌محورانه رنج می‌برد برگزاری جشن بزرگ «خدا قوت کارگر» در ورزشگاه امام‌رضا (ع) مشهد استقبال زائران و مجاوران بارگاه رضوی از نمایشگاه «در آستان بقیع» بازدید رئیس بعثه مقام معظم رهبری از نمایشگاه «در آستان بقیع»
سرخط خبرها

معرفی کتاب «سقاخانه و آهو‌ها» نوشته: سیدمحمد سادات اخوی

  • کد خبر: ۹۸۶۴۶
  • ۲۰ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۳:۲۷
معرفی کتاب «سقاخانه و آهو‌ها» نوشته: سیدمحمد سادات اخوی
«سقاخانه و آهوها» | نوشته: سیدمحمد سادات اخوی | انتشارات: به نشر | قیمت: ۲۴ هزار تومان

به گزارش شهرآرانیوز؛ کتاب «سقاخانه و آهوها»، نوشته سیدمحمد سادات اخوی، جلد سوم از مجموعه هشت جلدی آهوانه هاست.

مجموعه آهوانه‌ها در هشت جلد به نام‌های «خانه تکانی‌های آهو»، «آهو‌های صحن آزادی»،
«سقاخانه و آهوها»، «حرف‌های خودمانی آهوها»، «دلتنگی آهو‌های بست بالا»، «الفبای آهو‌های بست پایین»، «نقاره زنی آهوها» و «عاشق شدن آهوها» منتشر شده است.

«سقاخانه و آهوها» مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه که برداشت‌های آزادی از عیون اخبارالرضا (ع) دارد و برآیند پژوهش و قلم عالم ارجمند «شیخ صدوق (ره)» است.

در بخشـــی از کتــاب مــی خــوانیم: «مــرد با انگشت به شیشه می‌زد. معلوم بود که از ظهر در فرودگاه نشسته و حسابی کلافه شده بود.

مردی که پشت شیشه نشسته و پنجره شیشه‌ای را بسته بود، نمی‌خواست (یا شاید «نمی توانست») پاسخش را بگوید. مرد، مستاصل، با نگاهش به فروشنده «بلیت‌های برگشتی» پرواز مشهد، التماس می‌کرد. مرد فروشنده، درمانده‌تر از او، نمی‌دانست چه کند.

آهسته پنجره را باز کرد و پیش از آنکه مسافران دیگر متوجه شوند و امیدوار به سوی او بدوند، رو به مرد گفت: «به خدا تقصیر من نیست، عزیزجان! در همه سه پرواز قبلی، فقط پنج تا برگشتی داشتیم.»
این را گفت و پنجره را بست.

مرد مسافر، نگاهی به ساعت مچی اش کرد و نگران‌تر شد. مرد بلندقامتی که نشسته بود کنار او، پرسید: «می شه ان شاءا... برادر! حالا کارت چیه که ان قدر واجبه به خاطرش بری مشهد؟»

مرد همچنان درمانده گفت: بچه دوساله ام خون ریزی داخلی کرده و رفته تو کما. به زنم قول دادم برم مشهد و شفاش رو از آقا امام رضا (ع) بگیرم...»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->